دریای بی باک

دریاییم و نیست باکم از طوفان/ دریا همه عمر خوابش آشفته است

دریای بی باک

دریاییم و نیست باکم از طوفان/ دریا همه عمر خوابش آشفته است

تیر ِ اول؛ اولِ تیر

روز اول برج سرطان! زادروز بنده است. در چنین روزی منفی بافی و منفی فکر کردن شاید زیاد درست به نظر نرسد، اما در آغازین روزها از شروع بیست و ششمین سال از زندگی ام هیچ آینده ی امیدوار کننده برای خودم متصور نیستم، ولی به هر حال باز هم به خودم می گوییم که تولدت مبارک.

استقبال از تحریم

تحریم های چند دهه ی اخیر از طرف شورای امنیت و کشورهای مهم عضو آن، اولین و بارزترین نمود خود را در میان ملت و مردم نشان داده است و این قشر ضعیف جامعه، که اکثریت جامعه را نیز شامل می شوند، بوده که همیشه هدف اصلی این تحریم ها و تورم ناشی از تحریم ها بوده (چه تحریم کنندگان بگویند دولت را مدنظر فرار می دهند برای تحریم) و سیاست های اتخاذ شده ی دولت های مختلف بر سر کار آمده در این چند دهه موجب تحریم های بیشتر و بیشتر شده است که این امر خود باعث فشار مضاعف بر این قشر از جامعه گردیده است.

در این میان اظهار نظر رییس دولت های نهم و دهم در استقبال از این تحریم ها بیشتر می تواند به یک شوخی شبیه باشد تا یک واقعیت، اما شاهد آنیم که این بیانات را ایشان مکرراً و در محافل مختلفی با صراحت و با خوشحالی زایدالوصفی تکرار می کنند.

حال سئوالی که پیش می آید این است که چه چیزی باعث می گردد شخصی در مقام ریاست جمهوری یک کشور از تحریم ها و متعاقب آن فقر و فشار اقتصادی ناشی از آن استقبال کند و تحریم های بیشتر را از افتخارات یک دولت بداند(جدای از تاثیرات تحریم بر خود کفا بودن ما!)؟

به نظر بنده این امر از آنجا واقع می شود که همواره فقر اقتصادی است که باعث می گردد یک قشر وسیع از مردم جامعه برای مدتی هر چند کوتاه به فکری جز رفع موانع اقتصادی پیش روی خود نباشند و چه چیز از این بهتر! برای یک دولت که ملت آن به علت مشغول بودن به دغدغه های اقتصادی خود، از پرداختن به دغدغه های موجود دیگر در جامعه غافل باشند.

و این کفه ی نان است که در برابر آزادی سنگین تر شده و مردمی که هنوز گرفتن ۵۰ هزار تومان از دست رییس دولت، آنان را بیشتر به تکاپو وا می دارد تا این که خبرهایی از این دست بشنوند که اعتبار ویزای ایران در کشورهای دیگر در ردیف اعتبار ویزای کشورهایی همچون سومالی و ... است، به ناچار از بنیان های دیگرِ ِ یک زندگی با نشاط و به دور از فشارهای گوناگون غافل شده و به جدّ درگیر رفع مصیبت های اقتصادی دامن گیر و روز افزون خود می شوند.

نه هر که چـهره بر افروخـت دلبـری دانـد           نه هر که آیینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست        کـلاه داری و آیـیـن سـروری دانـد